شعر منصور اشعار استاد منصور داودی راد
|
من سینه ایی شیعی عدالت خیز دارم آری زبانی ذوالفقاری تیز دارم می , خورده ام از باده و خمخانهء حق کاین روح جنگ با ستم را نیز دارم تنها غم من درد شهر و مردمش نیست من درد ایران جواهرخیز دارم هم غصهء کرد و بلوچ و رشتی و لر هم نالهء تهرانی و تبریز دارم پرسی سیه پوشم چرا ای چرخ گردون من سوگ مرگ خاک حاصلخیز دارم من سینه ایی شیعی عدالت خیز دارم من دشمنی دیرینه با تبعیض دارم منصور داودی راد موضوعات مرتبط: برچسبها: بیهوده رفتنها توانم را گرفته ابرتباهی اسمانم راگرفته سرما وبرف بی کسی ای اهل عالم فصل بهاری و جوانم را گرفته تاریکی تنهایم را بین ، چه آسان روز و شب و حتی زمانم را گرفته ویروس غم افیون جان کاهیست،که اینک نه ظاهرم را که نها نم را گرفته جزیا س دیگر نیست چتری برسرمن دردی که عمرم را روانم راگرفته نورتو در من بود و ایمانی شکسته ابلیس غم آهسته آنم راگرفته درمن طلوعی تازه کن آرامش من گرجه ندامت این زبانم را گرفته از دیدگان من بخوان این آرزوکه عشق وصال توست جانم را گرفته
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:شعر , منصور داودی راد, توانم گرفته , ] [ 13:38 ] [ حمید داودی راد ]
[
|
|
[ طراحي : ايران اسکين ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |